چشمه
(به درخواست دوست مهربانی که اینجا پرسه می زند)
شبیه "آتش شب مانده" گر چه خاموشم
زبانه می کشم از نو، تو را که می پوشم
شراب خانگی من که رو به پایانی
از این به بعد تو را قطره قطره می نوشم
تمام عمر کشیدی مرا به دنبالت
خوشم همیشه به لطف تو خانه بر دوشم
لباس چشمه به تن می کنم پس از مرگم
به شوق دیدنت از زیر سنگ می جوشم
تمام خانه پر از خاطرات توست ولی...
میان این همه "تو" با خودم هم آغوشم
خبر رسیده که مشغول ذکر خیر منی
بگو اگر نه! چرا زنگ می زند گوشم؟
از مجموعه غزل نبض
بیت پنجم این غزل از متن کتاب حذف شد
+ نوشته شده در جمعه یکم اسفند ۱۳۹۳ ساعت 12:21 توسط سورنا جوکار
|
روزگاری در سیارهام یک گل سرخ زیبا داشتم...